بـی پـايـان

مسلمانانِ ايران، نام و ننگ را نمی‌ شناسند و از حاکميت ِ دشمنانِ ايران هم شرمسار نمی شوند. مسلمان ِ ايرانی، در ولايت فقيه، موالی است و ايران ستيزان مولای او هستند

Sunday, March 25, 2007

فـلـسفـهً سيـاسی تـشـيـّـع


اسـلام يک نظام ايدئـولـوژيک است



خداگونگی انسان و خليفه بودن وی بر زمين بجای خدا در اسلام و خصوصاً در شيعه نه بر "نوع انسان" بلکه ناظر بر "فرد" (يعنی پيغمبر، امام و ولی فقيه)است چرا که در ديدگاه قرآنی، انسان ها – در تحلـيل نهائی– يا "عـبد الله" هستند يا "اغـنام الله" (گوسفندان خدا).

اسلام بنا بر ماهيت طبقاتی و سرشت ايدئولوژيک خود، نمی توانست و –نمی تواند– حامل آزادی ها و برابری های حـقـيقـی بـاشـد. اختلاف طبقـاتی و تبعيض نژادی – بصورت تفاوت بين مالک و مملوک، زن و مرد، برده و آزاد، مسلمان و غـير مسلمان، مؤمن و کافر– بعـنوان يک نص و حکم ثابت در سراسر قــرآن تـاًکـيـد و تکــرار شــده است.
در قـرآن و احـاديث پيغـمـبر، سخنی از آزادی و آزادی بيان و عـقـيـده وجود نـدارد. با اينحال گـروهی از نظـريـه پـردازان "اسـلام راستيـن" از آزادی، بـرابـری، عــدالـت اجـتـمـاعـی و حـتی سوسياليسم سخن گفته اند و خصوصاً از شورا و حکومت شورائی ياد کرده و در اين باره به آيه ای از قرآن (امرهُم شورُی بينهُم) استناد کرده اند. در حاليکه اسـلام يک نظام ايدئـولـوژيک است و هرگونه آزادی، برابری و عدالت اجتماعی در دايرهً بستهً ايدئولوژی اسلام و به شرط اعـتـقـاد به آن، طـرح می شـود. بهـمـين جهـت در نظـام اسـلامی، انسـان هـا نـه بـر اساس خاستگاه طبـقـاتی يا اجتماعی خويش، بلکه – ابتدا – بر اساس گرايش های اعـتـقـادی خود به مؤمن و کافـر تـقـسيـم می شوند. در اين طبـقه بندی آنچه اصل و اساسی است نه انسان– بعنوان موجود آزاد اجتماعی– بلکه اصل، اسلام بعنوان يک ايدئـولوژی و يک حقيقت برتر است. اسلامی که بقول مسعود رجوی: «محکـم و استـوار بر جـای خـويش خواهـد مـانـد. هـيچ کس و هيچ مکتبی هم تا به ابد، معترضش نخواهـند شد. هـر کس معـترض بشـود چـون بـا حق درآويخـته، به خاک سياه خواهد نشست».
در نظام اسلامی،اصل بر اصالت ايدئولوژی است نه بر اصالـت انسان، و هـدف: اسارت انسان ها در برابر يک استبداد بيرونی (بنام خدا و امام) و انـقـيـاد آن ها به يک ايدئولوژی عام و فراگير می باشد. بقـول دکـتر شريعـتی، هـدف: "بازگـشت بـه مـذهب بعنوان يک استراتژی و يک ايمان، و اسلام بعنـوان يک ايدئـولـوژی می باشد". "بايد يک جنگ آزاديبخش برای خود اسلام آغاز کنيم که اسـلام آزاد بشود، خود اسـلام نجات پيـدا کـنـد، نه اينکه مسلمان ها نجات پيدا کنند...".
جستاری از کتاب مـلاحـضـاتــی در تـاريـخ ا يران و ...
علی ميرفطروس