بـی پـايـان

مسلمانانِ ايران، نام و ننگ را نمی‌ شناسند و از حاکميت ِ دشمنانِ ايران هم شرمسار نمی شوند. مسلمان ِ ايرانی، در ولايت فقيه، موالی است و ايران ستيزان مولای او هستند

Thursday, August 26, 2010


سرنوشت آزاداندیشی در جامعه-ی توحیدی


سیامک مهر


در جامعه-ی توحیدی اسلام، سرکوب آزادی و آزاداندیشی نیروی خود را بیشتر از هر منبع قابل تصوری در نظام-های توتالیتر، در واقع از کلام رهبران و راهنما-های معصوم و مصون از خطا و پیشوایان مرده و زنده-ی مذهبی که روایت و حدیث خوانده می شود اخذ می کند. کلام معصوم همچون پتکی سنگین بر سر هر آزاداندیشی پیوسته فروکوفته می شود. قداست و معصومیت امامان و رهبران مذهبی قدرتی فراتر از قدرت رئیس یک حزب و یا رهبر نظام توتالیتر در اختیار مؤمنان جهت سرکوب آزاداندیشان قرار می دهد.

تمامی نظام-های توتالیتر برای ساختن جامعه-ای توحیدی تلاش می کنند. به بیانی دیگر، ایجاد جامعه-ی توحیدی رسیدن به مرحله-ی آرمانی و ایده-آل نزد رژیم-های توتالیتر است. استالین-های اتحاد جماهیر شوروی و ناسیونال سوسیالیست-های هیتلری نیز برای استقرار جامعه-ای توحیدی کوشش می کردند. ساختن جامعه-ی توحیدی ملزوماتی دارد. برای ساختن جامعه-ی توحیدی در هر زمان و مکان و شرایطی، به گولاک و آشویتس و بام مدرسه-ی علوی، اوین، گوهردشت و کهریزک نیاز بوده و هست و خواهد بود.
جامعه-ی توحیدی نقطه-ی مقابل جامعه-ی مدنی است.
در جامعه-ی توحیدی همانند جوامعی که تحت نظامی تمامگرا اداره می شود، کوشش می شود تا همه-ی قلمروهای زندگی عمومی و خصوصی تحت کنترل قرار گیرد. منتها در جامعه-ی توحیدی اسلام، این عمل توسط مؤمنان و بطور خودکار انجام می پذیرد. این باور نظریه-پردازان که توتالیتاریسم « حقیقی» را انقیاد ارادی می شناسند، بر رفتار مؤمنان که هم شخصأ تن به انقیاد می سپارند و هم با عمل به وظیفه-ی ایمانی و شرعی خود، موجبات خفقان در جامعه را فراهم می آورند کاملأ منطبق است.

اسلام در درونه-ی خود مکانیزمی بسیار مؤثر و خودکار بنام«امر به معروف و نهی از منکر» تعبیه نموده که موجب رشک کارگزاران نظام های توتالیتر است. با وجود فریضه و تکلیفِ «امر به معروف و نهی از منکر» نزد مؤمنان، برای کنترل عمومی، دیگر هیچ نیازی به استخدام درآوردن هزاران خبرچین و جاسوس و مأمور انتظامات و اتلاف هزینه-ی هنگفت نیست. هر تغییر و تفاوتی بلافاصله از سوی مؤمنین با موازین شرع و مبانی اسلام مورد ارزیابی قرار گرفته و تکلیفش روشن می شود.

جامعه-ی توحیدی و تقوایی در حقیقت همین «دشت بی فرهنگی ما»ست که مجاهدان و جهادگران و سایر گراز-های اسلام زمینش را شخم زده اند و آخوندها و علما و فقها و اخیراً هم اسلامفروشان فکل کراواتی، بذر جهل و دروغ و خرافه و خفقان و عزاداری و سیاهی و مرگ بر آن افشانده-اند. جامعه-ی توحیدی، جامعه-ی جنازه هاست.

ادامـــه[+]

Labels: ,

Monday, August 23, 2010


تفاوت آزادیخواهی با آزاداندیشی


مـردو آنـاهيــد


کمتر دینی در جهان یافت می‌ شود که، آیین و احکام خود را حقیقت نداند و عقیده-ی دین-های دیگر را رد نکند. به زبانی کوتاه؛ هیچ دینی با دورنمایه-ی "منشور جهانی حقوق بشر" سازگاری ندارد. زیرا در بیشتر مذهب-ها انسان آزاد زاییده نشده است بلکه او مخلوقی است نادان که به اوامر خالق خود نیازمند است.
حقوقدانان جهانی، که این منشور را نگاشته-اند، آنها با آزاد گذاشتن پدیده-ی مذهب، دست انسان ستیزان را، در پروردن برده، آزاد گذاشته-اند. در این کوتاه-نگری، آنها آینده-ی جهانیان را به "زهر خردسوز دین" آلوده کرده-اند.
یا حقوقدانان، نگارندگان، "منشور جهانی حقوق بشر" همه-ی جهانیان را بشر نمی‌ دانسته-اند یا آنها انسان-ستیزی را هم بخشی از حقوق بشر می‌ دانسته-اند!؟

شهـريـور مـاه در سال-های بی شهـريـور
سخن از بررسی-ی دو دیدگاه با دو آرمان گوناگون است که آن دو در هنگامی کوتاه با یکدیگر همدوش می‌ شوند. خواسته-های هر دو دیدگاه با حکومت اسلامی سازگار نیستند. در این هنگام، که حکومت اسلامی بر مردم ایران حکمران است، این دو بینش، با دو دیدگاه گوناگون، همیار یا هم-آرمان‌ پنداشته می‌ شوند.
این گفتار در ستایش یا نکوهش یکی از این دو دیدگاه نیست بلکه نشان دادن دگرگون بودن آرمان کسانی است، که ندانسته و بیهوده با یکدیگر در ستیز هستند.
بیشتر روشنفکران، "سیاست-پیشگان"، برخی از دانشمندان و شمار ِاندکی از اندیشمندان از انبوه کسانی هستند که آرمان آنها تنها برانداختن یا دگرگون شدن این حکمرانی در ایران است. کشور-های زورمند و "فرمانروایان جهان" هم پیشتبان، و خریدار کارکرد این کسان و خواهان برآوردن آرمان آنها هستند. زیرا چنین کسانی می‌ توانند با بازگو کردن گفتاری شیرین، بیشترین شمار مردم را، در زمانی کوتاه، به دنبال خود بکشند.
هموندان ِهر بخشی، از این انبوه، از کمبود آزادی رنج می‌ برند. آنها خواهان آن آزادی هستند، که بتوانند، در راه ِ آرمان خود، آرزوهای مردم را بنگارند تا مردم برای رسیدن به آن سرآب جانفشانی کنند و آزادی-ی خود را به هموندان این بخش بسپارند.
بی گمان در هنگامی، که ویژگی-های جهان فراهم شوند، "زورمندان جهان" به سودِ بخشی از این انبوه وارد میدان خواهند شد و از این "آزمندان خودپرست" قهرمانان آزادیبخش خواهند ساخت، زیرا آزادیخواهی-ی این کسان، با میهن پروری پیوندی ندارد، آنها خواهان حکمرانی بر ایرانیان هستند نه خواهان فرمانروا شدن ِ ایرانیان.

پیکار این انبوه، با والیان حاکم، در شیوه-ی پیاده کردنِ احکام شریعت اسلام است. معیار این انبوه، برای حکمرانی، جدا از احکام پسمانده-ی شریعت نیست. آنها تنگنای دیدگاه خود را، که از روزنه-ی اسلام می‌ گذرد، بررسی نمی‌ کنند بلکه تنها از آشگار شدن پسماندگی-ی احکام شریعت اسلام، که مشروعیت خود را از آن خواهند گرفت، پرهیز می‌ کنند.

ادامــه[+]

Labels: ,

Saturday, August 14, 2010


درباره-ی اسلام و از جمله «اسلام رحمانی»


سیامک مهر
[+]

اسلام پرستان اگر معتقد به قرائت رحمانی از اسلام می باشند و یا به جهت ساختن اسلام دموکراتیک تلاش می کنند، باید قرآن اختصاصی خودشان را بنویسند و مردم را گول نزنند. وگرنه اسلام از محمد تا مصباح یزیدی تنها و تنها یک شمشیر بوده است. دینکاران و متولیان اسلام هر مخالفت و شک و نقد و انتقادی را در طول تاریخ اسلام با منطق قاطع و برنده-ی محمد، پاسخی به تیزی ِ لبه-ی تیغ داده-اند.
در پشت رحمانی-ترین آیه-های "الله" یک شمشیر تیز خوابیده است.
منوچهر جمالی: "اسلام رحمانی آیه اول از سوره-ی غضب است".

اصلاح-طلبان و نواندیشان دینی بعلاوه-ی ملی- مذهبی-های روانپاره و بی وطن و مادر-ستیز، اکنون که 31 سال درندگی و خونخواری نظام تجاوز اسلامی، ماهیت و گوهر ضد بشری و آزادی ستيـز دين از ابتدا مبین را بر نسل-های کنونی آشکار ساخته است، دست از دغلکاری و مردم فریبی نمی شویند و مقوله-ای مهمل و موهوم به نام «اسلام رحمانی(؟)» ساخته-اند که ظاهراً ورژن تعدیل یافته-ای از انواع اسلام ناب محمدی است که تاکنون شناخته-ایم. همانطور که از این عنوان پیداست، اسلامفروشان حرفه-ای و مکاران الهی همان متاع مسموم و زهرآگین را اینبار با اسم و تیتر جدیدی روانه-ی بازار کرده-اند و ظاهراً مدعی-اند که «اسلام رحمانی(؟)» نسبت به اسلام هایی که تاکنون شناخته شده است، غلظت و دز خشم و غضب و قهر و تهدید و ارعاب و ارهاب و آتش و عذاب الهی-اش کمتر است و سنگ-های سنگ-سارش از جنس پفک نمکی. لابد در شریعت این اسلام سر دگراندیشان و مخالفان را بجای شمشیر با کارد ظریفی که خیار پوست می کنند از بدن جدا می کنند و یا طناب دار در «اسلام رحمانی(؟)» به رنگ سبز سیدی و از جنسی لطیف بافته شده. مکرالماکرین-ها اینبار تصمیم گرفته اند با پنبه سر ببرند.

در باره-ی حقیقت اسلام ما دائماً خود را گول می زنیم و یا بطور تاریخی خود را فریب داده-ایم و یا فریب-مان داده-اند و در هر صورت این قصه همچنان ادامه دارد و تلفات می گیرد.
همین مقوله-ی
رحمانیت و رآفت اسلامی از اساس دروغی بیش نیست. رحمانیت و رأفت اسلامی غلافی است که شمشیر خونریز اسلام را در انظار می پوشاند.
رحمانیت موضوعی است متعلق به گفتمان قدرت.
رحم و رحم آوردن و رحم کردن و ترحم را ما با مهر و مهربانی و داد و دادگری و دوستی و عشق و انسانیت و آدمیت و همبستگی و دیگر فروزه-ها و ارزش-ها و نیکی-های فرهنگ ایران اشتباه گرفته-ایم. شاید هم به جهت آدم کردن و رام نمودن وحوش تازی و در امان ماندن از خشم "الله" و کینه توزی آخوند-ها و مجاهدان و جهادگران اسلام چنین تفسیر-ها و تعبیر-هایی از رحمان و رحیم اسلامی و قرآنی جعل کرده-ایم و برساخته-ایم. ادامـــه[+]

Labels: ,